جزییات خاطرات گردشگران

دریاچه گهر

دریاچه گهر
استان : لرستان      شهرستان : ازنا
1395/03/23
سید کاظم موسوی

1

زنده ام یا خواب میبینم؟ ما موفق شدیم. هورا بعد از ۶ ساعت کوه نوردی ما به در یاچه گهر رسیده ایم.اینجا بهشت است.یک بهشت گمشده پشت کوههای سر به فلک کشیده زاگرس.دریاچه پشت کوه ها قایم شده است.عجب نازی دارد این عروس سبز پوش.ما را تا مرز جنون برای وصالش کشانید.
همه جا پوشیده از علف وگلهای وحشی است.اسبهایی تک و توک در حال چرا هستند.گوشه ای پوشیده از نیزار است.گله به گله چادرهای کوهنوردان دیده میشود.همه مجهز به اینجا آمده اند به جز ما 9 نفر که مانند داستان همینه ها! عمل کرده ایم.نه چادری نه لباس گرمی و نه هیچ چیزی جز نهارمان...انقدر خسته و داغونیم که به هیچ چیز فکر نمیکنیم.مانند جسد میفتیم و نایی برای حرکت کردن نداریم.
ساعت ۶بعد از ظهر است و ما تازه نهارمان را تمام کرده ایم.حالا با شکمهای سیر بهتر میتوانیم از زیباییها لذت ببریم.این قسمت تازه دریاچه کوچک است.میگویند پشت آن دریاچه بزرگ قرار دارد.قربانتان بروم...همین کوچکه هم از سر ما زیادی است.سکوت در این دریاچه غوغا میکند.صدای قورباغه ها به همراه آواز پرندگان همه جا را فرا گرفته است.
یک قایق تنها و به گل نشسته بر روی سطح صاف و صیقلی دریاچه سوژه قشنگی است برای عکاسی.اول محمد امین مینشیند و یک عکس زیبای تک نفره میگیرد.هوس به دل همه میفتند. پاها را به آب زده و به درون قایق میپریم.قایق سنگینی کرده و کم مانده همه مان غرق شویم. ما دیوانگی را به حد تمام رسانده ایم.خدا ما را شفا دهد!




شما هم خاطره سفر خود را به اشتراک بگذارید. ثبت خاطرات